نادرشاه افشار 62 صفحه تولد چشمهای خود را به نور چراغ برقی که از سقف آویزان شده است دوخته ام مجذوب به نوری که از چراغ ساطع است خیال و فکر خود را در طول زمان به حرکت در می آورم , چشمهایش در برابر نور خیره کننده ی چراغ برق ثابت و بی حرکت است اما فکرم در عرصه ی پهناور تاریکی به جولان در آمده به سوی شمال شرق ایران در پرواز است . چشمهای خود را می بندم . در پشت پلکهای بسته , در همان جا که چراغ قرار گرفته بود رشته های سیم داخل چراغ به طور مجازی کماکان می درخشند در وسط دریای ظلمتی که در آن فرو رف ...