فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات163 تعاریف لغوی و اصطلاحی تعادل در لغتنامه دکتر محمدمعین یعنی با هم برابر شدن، راست آمدن، همتا بودن. هنگامی جسمی در حال تعادل است که نتیجه همه نیروهای وارد بر آن صفر باشد. در اجسام متکی تا وقتی که خط قائم از مرکز ثقل آنها داخل سطح اتکا باشد، جسم به حال تعادل خواهد ماند. تعادل بر وزن تفاعل و ریشهاش عدل است.عدل عدل سبب زندگانی است. (العدل حیاه)- عدل و داد باعث افزایش انسانیت است. (العدل فضیله الانسان)- ملاک کارها عدل وداد است. (ال ...
ادامه مطلب ...